دل نوشته های ماهک و پیشول

بوسه اختراع طبیعته برای زمانی که کلمه احساس رو بیان نمیکنه...

دل نوشته های ماهک و پیشول

بوسه اختراع طبیعته برای زمانی که کلمه احساس رو بیان نمیکنه...

۵۴

امروز بود دیروز بود نمی دونم کی بود

آرشیو پارسال رو خوندم خط به خط

پوکیدم و ترکیدم .... از شرکت تا خونه پیاده اومدم نمی دونم چقدر راه بود اما خیلی بود. گوشی تو گوشم و با یه selection از اونا که آدم رو میبره تو ابرا فقط خودش و فقط خودش نفهمیدم از کجا چطوری اومدم و رسیدم. پلیورم خیس خیس شده بود و چشمام قرمز قرمز.

رسیدم خونه رفتم حموم و زیر دوش آب سرد زدم به سیم آخر و اشکهام با بارون زیر دوش باز هم آهنگ شد. دیدی وقتی بغض گلو رو میگیره فقط گریه است که می تونه راحتش کنه و دردشو آروم کنه.

اونقدر راه اومده بودم که نتونستم زیر دوش وایستم و همون جا نشستم.

روزگار با من چه کردی و داری چه بلائی سرم میاری ....... چرا ؟؟؟؟؟ جواب این چراهای من رو کی می خوای بدی....

ناشکر نیستم و نبودم اما حکمت این همه عذابی که می کشم چیه. تو که می دونستی من طاقت این جور بازیا رو ندارم چرا منو وارد این بازی کردی. چرا مسیرمو اینجوری خط کشی کردی؟؟ امتحانم می کنی؟ این رسمش نیست!!!. بد کردم همونجوری جوابمو بده چرا خوردم می کنی. چرا هرشب بغض بغض بغض.....

آره اینارو بتو می گم ...خدا.

به تویی که اون بالا نشستی و داری منو بقیه رو همرو نگاه می کنی...

خسته بودم و نای راه رفتن نداشتم. خودمو رسوندم به تخت و دیگه هیچی نفهمیدم. حس کردم میرم بالا بالاتر...

 

 

پ ن : چند شبه باز خوابتو می بینم و حراسون از خواب می پرم. حس می کنم کنارمی و میخوام بغلت کنم. اما دستام خالیه .... خالی

پ ن : اگه یه عمر دوباره داشتم بازم می خواستم خدا تورو تو مسیرم قرار بده چون .....

پ ن :دوست دارم همیشه دوست داشتم!.

 

نظرات 15 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:04

مهدی ؟ من خودم عاشقم و میدونم بی محلی از سمت معشوق یعنی چی .. مهدی عشق رو گدایی نکن ... با این حرفا دل سنگ اب میشه ولی اون اهمیت نمیده ... بگذار بگذره گریه کن و بریز بیرون ... باید بریزی پایین تا دوباره بلند شی .. اخه پسر تو که کم نبودی ! هی امدم دهنم رو ببندم وحرفی نزنم ولی نمیشه ... به عشقت احترام میگذارم ولی دلم نمیخواد تو رو هم انقدر پایین ببینم گریهات رو بکن و بلند شو ... وقتی اینار بلند شدی زندگی تازه برای خودت درست کن ... تو چی میخوای ؟
مهدی هیچ دردی بدتر از درد بی محلی نیست ... چرا به کسی که این همه عشق رو گذاشت و رفت التماس میکنی؟ میخوایش ؟ مگه نمیگفت داداشم و خواهرم میگن این کیه و در حد تو نیست و اینا ... مگه جلو پای تو سنگ نمینداخت ... مهدی بلند شو .... یکی باید بیاد و بزنه تو گوشت تا این دختره رو فراموش کنی ...دختری که لیاقتت رو نداشت ... تو هم مثل برادر من ... من میدیدم ولی به احترام هر دو حرفی نزدم ولی تجربه داشتم .... هر چقد رتو ناله کنی و خودت رو به طور مصنوعی شاد نشون بدی بیشتر فرو میری ... تو با کی حرف میزنی ؟ برا کی ؟ چرا اسمش رو میاری ؟ چرا خودت رو گول میزنی؟ وقتی قرار نیست برگرده و اگر برگرده برای تو اون ارزش قبل رو نداره برای چی داری این کارا رو میکنی ...من حرفام تلخه ولی بهش فکر کن ... فک کن ... باشه ؟ و به خودت و این سوالها جواب بده

گیلاس هیچ وقت نخواستم اینکار رو کنم . دروغ گفت دوستم داره و این عذابم میده. هیچ وقت زبونش به دروغ باز نشد اما بزرگترین دروغ زندگیشو گفت و رفت. یادم نمیره تو جاده اضفهان وقتی رو صندلی خوابیده بود آروم زمزمه کرد مهدی دوست دارم!
وقتی با تمام وجود دست یکیرو میگیری و بعد متوجه میشی که دست دیگه یه حس دروغ داره داغون میشی.
اگه میبینی هر از چند گاهی این شکلی فوران می کنم به خاطر اینه که از تمام جون مایه گذاشتم اما ندید.
آینده برام روشنه... چون خودم رو می شناسم.
ممنون که سعی کردی آرومم کنی اما دوست داشتن مثل بازی با آتیشه قشنگه اما آخرش سوختنه...

[ بدون نام ] چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:05

گیلاس بودم اسمم یادم رفت

آریانا چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:50 http://aaryanaa.blogsky.com

خدای من !
چقدر این عشق قشنگه...

ممکنه بدونم چیه ماهک اینقدر شما را تحت تاثیر قرارداده ؟ می دونید منظورم اینه یعنی ممکنه شما فقط عادت کرده باشید؟

باباجون بگید این ماهک چیکار کرده که شما اینجوری شدید :-)

وجودش برام مهم بود نه خودش!
خیلی از آدما ظواهر و می بینن یا نوع برخورد آدما رو مد نظر قرار می دن
اما برای من وجود ماهک به اثبات رسیده بود چیزی که گفتنش تو کلام سخته
شاید به یه کلمه نشه توضیح داد اما تو پستهای قبلیم در موردش گفتم

برفی چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 09:33

داغونم کردی با این نوشته و اهنگت.

شرمنده جز مصیبت تو این وبلاگ چیزی پیدا نمیشه );

ماه خانم چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:00 http://mahikhanoom.blogfa.com

این روزها می گذره. طوری که دیگه حاضر نمی شی حتی فکرش و کنی.

گذر زمان دوستیهای ساده رو کمرنگ می کنه اما عشق رو نه.
روزها می گذره درست می گی اما خاطرات می مونه و حتی اگه حاضر باشی فکرشو نکنی خودشون میان سراغت.
دیروز اتفاقی بدلیل اومدن دوستم از همدان رفتیم ناهار بیرون بخوریم
رفتیم شیلا! جایی که برای آخرین بار با ماهک رفتیم ناهار بخوریم. من که اونروز یادم نمیاد چیزی خورده باشم اما خاطرات اون لحظه ثانیه به ثانیه اش تو ذهنمه.
می بینی حتی اگه حاضر نباشی میان دنبالت!

ترانه چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 16:18 http://posht-daryaha.blogfa.com

سلام نمی دونم چی بگم چون چیزی نمیشه گفت فقط دعا میکنم زودتر همه چیز درست بشه همیشه همه چیز دلیل نداره به قول مریم بی دلیلی گاهی قانع کننده ترین دلیل دنیاست میشه اسمشو گذاشت سرنوشت

پریا چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 19:22

سلام اگه این که نوشته عشقو گدایی نکن گیلاس خودمونه باهاش موافقم . بلند شو مرد!!!!!!!!!!! چشماتو باز کن دوروبرتو ببین ببین خدا چقدر دوستت داشت که زود همه این احساس رو برات نشون داد اگه الان بیشتر رفته بودین و بچه داشتید چیییییی؟ نگو چه ربطی داره تک تک این آدما که میبینی یک بار عشق رو تجربه کردن عشق کمال می ده نه حقارت برادر من این یادت باشه منم شکستم بد هم شکستم اما بلند شدم و دستهای لرزون چشمای خیس و دل هزار تیکمو دادام دست خدا می فهمی صبور باش و بهش اعتماد کن اون از هر کسیییییییی بهت نزدیک تره اگه جدا شدید هم حکمتی بوده اگه بازم و صال باشه حکمتیه فقط صبور باش و بهش اعتماد کن این یکی دیگه شوخی نداره فراموشت نمی کنه همیشه هست یادتم نره تو اولین نبودی آخرین هم نیستی سعی کن به جای اینکه بگی چرا من پوسته نازکتو بکنی و قوی باشی تو سالها باید درگیر عاطفت در مراحل شاد و غمگین باشی بلند شو مرد . بلند شو

مهتاب چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 21:53 http://sokootesardema.blogfa.com

واقا نمی دونم چی بگم پس سکوت می کنم...

نرجس پنج‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 09:44 http://narjess.persianblog.ir

امیدوارم خدا جواب این صبر و دربه دریت را به بهترین نحو بده.....

پونه پنج‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 20:14 http://www.pooneh123.blogfa.com/

خیلی ناراحت شدم
منم عین همین روزا رو داشتم
درک می کنم

پونه جمعه 3 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:22 http://www.pooneh123.blogfa.com/

سلام آقا پیشول مرسی که اومدی وبلاگم
منم مثل شما نزدیک بود مزدوج شم اما نمی دونم خوشبختانه و یا متاسفانه نشد
منم روزهای اول جدایی مثل تو بودم دقیقا همینجوری اما یه موقعی به خودم اومدم دیدم از همه چی عقب افتادم و این گریه کردن ها هم فقط و فقط داره خودمو از بین می بره
پس خواهش می کنم با خودتو زندگیت اینجوری نکن
ماهک اگه ماله تو باشه پیشت برمی گرده
اگه هم برنگرده بدون از اولشم ماله تو نبوده پس اینجوری سوختن هیچ فایده ای جز از دست رفتن جوونیت نداره

اگه برسی جلویی اما اگه نرسی برای همیشه عقبی مگه اینکه ....!!!
تو جا خالیشو پر کن.

میم جمعه 3 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 20:17 http://9-mehr.blogfa.com

یه احساسی بهم دست میده وقتی این مدل نوشتن و می خونم .. اعصابم داغون میشه .. دقیقاً همون بغضی که گفتی میاد تو گلوم .. همون جوری که تو میگی!

پس عاشقی که می فهمی
ما هم پائیزی بیش نیستیم!

همستر کوچولو شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 21:20 http://hamsterkocholo.blogfa.com

سلام ممنون که به وبلاگم اومدید نوشتتونو خوندم خیلی ناراحت شدم یه بغضی تو گلوم سنگینی میکنه که نمی تونم رهاش کنم ولی اینو بدونید که دارید بزرگ میشید دارید به کمال میرسید و به خدا نزدیک میشید قدر این لحظاتو بدونید چون ممکنه دیگه هیچ وقت چنین فرصتی پیدا نشه الان موقشه که از خدا بخواین هر چی رو که دوست دارین . ما آدما همیشه تنهاییم و نمی خوایم اینو باور کنیم که فقط من هستمو خدا ممکنه آدمای دوروبرت خیلی زیاد باشن اما اینو باور کن که فقط تو هستیو خدا حتی اگر به عشقت برسی .
خدا تو رو دوست داره ، عاشقته ، برا همین میخواد فقط مال خودش باشی . کاش ما میتونستیم عاشق خدا باشیم چون فقط اونه که بی وفایی نمیکنه و تنهات نمیذاره . اون کسیو که عاشقش هستی خدا آفریده پس مطمئن باش از اون بهتره .

سلام
از سرنوشت نمیشه فرار کرد. میشه باهاش کنار اوند
راستی به زودی این خانومو می خوام شوهرش بدم! یه شاداماد خوب براش بذار کنار
ممنون که سر زدی (;

کوکو خانوم یکشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 16:55 http://kokoo.blogsky.com

منتظر بودم یه نوشته عاشقانه بخونم.. با اون کامنتی که برام گذاشته بودید...
اما.... دلم هرری ریخت...
راستش آرشیو رو کامل باز کردم تا بخونم و ببینم چه بلایی سر دلت اومده که یه مرد رو این طور شکسته...
بلد نیستم بگم مقاومت کن و فلان و بهمان چون می دونم وحشتناک سخته... برای من و تویی که انتظار رسیدن به معشوق رو داریم خیلی سخته صبوری کردن...
فقط دعا می کنم خداوند بهترین ها رو بهت عطا کنه تا نداشته هات این طور داغونت نکنه...
مرسی از حضورت

هیچ وقت آدما یکسان نیستند! حتی اثراتی که رو آدما می زارن هم یکسان نیست!!
ممنون از کامنتت
اما ماهک و پیشول تنها یکی داریم و بس D:

رزسفید دوشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 09:21 http://www.mywhiterose.blogfa.com

سلام پیشول جان.اول از همه ممنون از آهنگ سنتوری.دستت درد نکنه.
در مورد اون حس مشترک هم نمی دونم چی بگم؟من می مونم مگه آدمها از چین که انقدر باید تحمل کنن.اگه مریض بشی میری دکتر و دارو می خوری.ولی وقتی قلبت می شکنه و روحت مریض میشه پیش کی باید بری؟پیش اونی که خودش دلت رو شکسته؟!
تلخه.همش می گن زمان میبره.زمان همه چیز رو میشوره.ولی به نظر من اگه حست واقعی باشه زمان نه میبرتش و نه میشورتش.بلکه بیشتر صیقلش میده و جا می اندازتش.بزرگترها می گن شماها جوونین.فرصت زیادی دارین که دوباره یکی رو پیدا کنین و عاشقش بشین.یکی که شما رو واقا و مثل خودتون بخواد.نه کسی که برای به دست اوردنتش باید تلاش کنی و از جونت مایه بذاری.ولی من قبول ندارم.مگه روح آدم چیه؟مگه دلش چیه؟چند بار میتونه عاشق بشه و ضربه بخوره؟
شاید بازم بشه کسی رو دوست داشت ولی مثل اون اصلیه و اولیه نمیشه.
متاسفم که هر کسی حداقل باید یک تجربه شکست عاطفی سنگین باید توی زندگیش داشته باشه.متاسفم.بد زمونه ای شده...
راستی منم چند وقته به فکر افتادم یه همستر بخرم.شاید از اثرات تنهایی باشه...
مواظب خودت باش پسر خوب و مهربون!

سلام
خواهش می کنم رز جان قابلی نداشت
دکتر و دارو و مشاوره هیچ دردی رو دوا نمی کنه! وقتی در مورد یه شخص به ایمان می رسی هیچ چیزی دیگه نمی تونه تو رو از اعتقادت برگردونه.
یه آدم وقتی تو زندگیت تاثیر می ذاره چه درست چه غلط اون تاثیر رو گذاشته نه می تونی با دارو خوبش کنی نه با هر چیز دیگه
با نظرت موافقم زمان بیشتر صیقلش می ده. من قبول ندارم آدما رو مقایسه کنیم حس رو نمیشه عوض کرد نمیشه منکوبش کرد. دنیایی عمر هم از روش بگذره حست نسبت به یه فرد همونیه که از روز اول داشتی
شخصیت آدما تغییر می کنه اما احساسشون نه
ماهک من الان عوض شده تغییر کرده اما این عوض شده شخصیتیه. طوری که وقتی جدیدا sms می زنه احساس می کنم این اون ماهک نیست اما اینا هیچ تاثیری تو احساس من نسبت به این دختر نداشته
برای من ماهک ماهکه نه کس دیگه
نه دختری که الان زیاده خواه شده و جوری باهات حرف می زنه که انگار آسمون باز شده و این یه دونه دختر افتاده و باید کسی شوهرش باشه که بتونه خواسته هاشو برآورده کنه
ماهک شده یه پول پرست تمام عیار
شخصیت رو با احساس هیچ وقت یکی نکنیم!
بازم ممنون که سر زدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد