-
پایانی برای آغازی نو
پنجشنبه 29 فروردینماه سال 1387 14:12
سلام روزی که این وبلاگ راه اندازی شد اولین پستش به نام آغازی برای پایانی ناپیدا نامگذاری شد. امروز اون روز ناپیدا پیدا شد. امروز با تمام صحبتها و نظرهایی که تو پست پائین دادین دادگاه این وبلاگ رای خودشو ابلاغ کرد. دوستون داشتم دوستون دارم اما اینجا دیگه قابل نوشتن نیست. از عید به این ور که سال تحول اسمشو گذاشتم باید...
-
دادگاه رسمی ایست!
سهشنبه 27 فروردینماه سال 1387 23:54
سلام حکم آدمی که نسبت به یکی یه حسی داشته و دوستش داشته و اون آدم تحمل این دوست داشتن رو نداشته و الان دیگه نیست چیه؟؟؟؟ ۱) با تمام بی توجهی معشوق نمی تواند حس جدیدی برای خود بوجود آورد. ۲) ۲۰۰ ضربه شلاق به همراه ۱۰۰۰۰ میلیون دلار جریمه می تواند تنها به دیگران نگاه نماید. ۳) غلط کرده بیشعور از این کارا کرده. اصلا چرا...
-
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
سهشنبه 27 فروردینماه سال 1387 00:16
ساعت ۴:۳۰ وقت دکتر داشتم. یک ماهه گردن درد جونمو به لب رسونده. بعضی وقتها احساس می کنم خیلی جون سختم که صدام در نمیاد. امروز وقتی قبل از دکتر داشتم به گردنم فک می کردم دیدم نه واقعا درد میکنه هاااا. ۵:۳۰ زدم از شرکت بیرون. دوباره کوله رو دوشم بود و قدم زنان رفتم تا سر بریدگی عباس آباد از داخل مطهری. سوار ماشین شدم. تو...
-
تمام حس های من !
یکشنبه 25 فروردینماه سال 1387 11:12
سلام خدمت تمامیه دوستان جیگررریم. همین چند دقیقه پیش این لینک به دستم رسید خیلی قشنگ بود حیفم اومد اینجا نزارمش. بگو دوستت دارم شاید چون خودم خیلی این پست رو قبولش دارم و وقتی خوندم همچین احساس کردم رو آسمونهااام. دیدین وقتی یکی حرف دلتو با یه زبون شیوا می زنه چقدر قشنگ به دلت می شینه و اگه سر کار باشی لم می دی رو...
-
Free Hugs Campaign
جمعه 23 فروردینماه سال 1387 03:38
آره امروز البته امشب! می خوام در مورد یه جنبش صحبت کنم. تا حالا شنیده بودین یه جنبش داشته باشیم به نام جنبش آغوش رایگان؟؟؟ می بینم که چشمای آقایووووون برق میزنه و همه شبیه این شدن. خانووووماااا اون دسته جارووها رو بیارین پائین لطفا اتفاق خاصی نیس فقط یه بغل ساده اس بدون هیچ گونه عملیات اضافی!!!. خوب بزارین یکم در مورد...
-
جعفر و شلوار نویش
پنجشنبه 22 فروردینماه سال 1387 00:35
به نام خداوند مهربان قلم بر دست میگیرم و انشای خود را اینگونه آغاز می کنیم امسال عید سال خوبی بود! ما در امسال جعفر را یک روز در کوچه مشاهده کردیم. جعفر یک شلوار جین تنش کرده بود و ما فهمیدیم شلوار جعفر نو می باشد. رفتیم جلو و سلام کردیم. پرسیدیم جعفر سلام. شلوارت نو است. مبارک است. از کجا خریده ای. جعفر در حالی که...
-
به به ، به به
سهشنبه 20 فروردینماه سال 1387 19:22
از روز جمعه باز مامان و برادرم رفتند و من موندم و بابا. من همیشه گفتم کار خونه واقعا سخته و تا می تونید تو خونه به خانوماتون کمک کنید. ما مردا اغلب بهونه های الکی میاریم که ای بابا از صبح تا شب رفتیم بیرون جووون کندیم حالا شبم بیایم خونه کمکتو کنیم !! ببینم تویی که صداتو شب رو زنت بلند می کنیو این حرفها رو می زنی چقدر...
-
شوخی شوخی جدی جدی
دوشنبه 19 فروردینماه سال 1387 17:05
سلام امروز صبح یه مطلبی خوندم سر ناهار یاد یه جریانی افتادم و تصمیم گرفتم این داستان واقعی رو تعریف کنم (شانس آوردیم به همین تصمیم ختم شد!!! ) . یه موضوعی که شاید تو زندگی خیلی ها پیش اومده باشه. (منظورم شوخی شوخیه که جدی میشه) از همون بچگی یک جمله تکراری رو هر چند روز یکبار از زبان پدر مادرش میشنید "بالاخره یک روز...
-
Your eyes on me
یکشنبه 18 فروردینماه سال 1387 12:21
دیشب یه چنین حسی داشتم که این پائین دارین می بینین... نمی دونم از کجا اما امروز یهوووو وقتی این آهنگ رو شنیدم کلی کیفوووول شدییم. سرم شلوغه اما با این همه سعی کردم lyrics شو پیدا کنم. الان این پائین میبینین. آهنگشم میتونین از جعبه لینک کنار دانلود کنین. همیشه دلتون بهاری باشه. مثل این روزا که هوا هم عالیه . . . I know...
-
۷۲
جمعه 16 فروردینماه سال 1387 21:40
دلم یه جای دنج می خواد. جایی که فقط سکوت و آرامش باشه و یه دل صاف تا هروقت گیر کردی و حالت قاراشمیش شد خودتو بندازی تو اون صافی و زلال شی. بعضی وقتها این زبون آدم میتونه گند بزنه به هر احساس خوبی که تا حالا تو دل یه آدم کاشته. دیدین بعضی ها نمی تونن اونجووور که می خوان حرفاشونو بزنن بعد تازه در ادامه میزنن چشو چال...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 16 فروردینماه سال 1387 03:56
حذف شد دنیا بس ناحوانمردانه نامرد است
-
میسی مادر شد!
سهشنبه 13 فروردینماه سال 1387 02:53
کمتر از ۵ ساعت پیش بود. صدای جیر جیر (البته من هرچی نگاه کردم اینا دهنشون بسته بود و از کجا صدا در میاوردن من نمیدونم !!!) ۳تا بچه از اتاق زایمان بلند شد. مادر بچه ها در اولین تجربه بارداریش ۳ قلو زاییده بود. پدر بچه ها در حال چرت زدن بود اونم در کنار مادر بچه ها. پدر انقدر ماست ندیده بودم تو عمرم!!! اونم چی اصلا...
-
آرزوی محال
یکشنبه 11 فروردینماه سال 1387 00:27
۱. به جای مهندس یک کارگر مزرعه میشدم!!! ۲. بهم دروغ نمی گفتند. ۳. دل نداشتم تا نامردی رو قشنگ حس کنم. ۴. آدم رذل تو دنیا وجود نداشت! ۵. تمام رویاهای شبانه واقعیت داشتند. ۶. قلبها در چهره ها بودند. ۷. دندونها هیچ وقت خراب نمی شدند. پ ن۱ : اسمش یه بازی بود اما نکته توش زیاد بود!!! پ ن۲ : هر کی دوست داشت از طرف من به این...
-
۱۰ فروردین ۸۷
شنبه 10 فروردینماه سال 1387 00:07
یه روز جدید ! اولین تحول اولین تغییر اولین قدم اولین حرکت اولین ... امیدوارم بتونم .... پ ن : جاهای خالیشو پر کن! پ ن : اگه بخوای میشه. بیا ثابت کنیم...
-
اولین پست ۸۷
پنجشنبه 8 فروردینماه سال 1387 23:26
سلام خدمت دوستان گلم امیدوارم این چند روز عید رو به خوشی و خرمی سپری کرده باشین. امسال عید هم مثل چندین سال گذشته خونه نموندم و با دوستان گراممون رفتیم مسافرت. اصولا مسافرت با دوستان رو به هر مهمونی تو عید ترجیح میدم. یعنی شده خودم تنهایی برم مسافرت میرم اما از مهمون بازی اصلا خوشم نمیاد. آخه چه معنی داره وقتی من در...
-
سال ۱۳۸۷ خورشیدی مبارک
پنجشنبه 1 فروردینماه سال 1387 10:48
سال نو مبارک این سال رو به ماهکم تبریک می گم. سالی که من براش سال تحول اسم گذاشتم. امسال هم اینجایی اما عید سال بعد ..... همچنین به تمام دوستانمون. دوستانم و کلیه افرادی که به اینجا سر می زنند و به قول معروف بیصدا میان بیصدا میرند هم تبریک می گم. شاد باشییم شاد باشییییییییید فال حافظ که به نیت ۲ نفرمون باز کردم دل...
-
آخرین پست سال ۸۶
سهشنبه 28 اسفندماه سال 1386 20:53
خداوندا ! در این سالی که در پیش است نمی دانم چه تقدیری مرا فرموده ای لیکن در آغاز طلـوع روشن سالی که می آید کمک کن تا رها سازم ز خود من کوله بار یک هزار و سیصد و افسوس هزار و سیصد و اندوه خدایا مهربانم کن تو چشمان مرا با نور خود بگشا تو لبخند رضایت را عطایم کن بفهمان زندگی زیباست خداوندا ! تو راه سبز ایمان را نشانم ده...
-
در شهر چه خبر است
دوشنبه 27 اسفندماه سال 1386 00:19
سلام امروز بعد از حدود ۶ ماه شایدم بیشتر رفتم یکم خرت و پرت بخرم. ساعت ۲ راه افتادم رفتم تندیس. دنبال یه چیزی می گشتم فقط اونجا رو می شناختم. یه بار با ماهک از کنار اون مغازه رد شده بودیم. خلاصه تو ترافیک ولیعصر یه چرت زدم تا رسیدم تجریش. رفتم دیدم میگه ساعت ۴:۳۰ باز میشه. از بیرون نگاه کردم دیدم اون چیزی که می خوام...
-
زندگی رو بسازیم یا بذاریم زندگی ما رو بسازه؟؟؟
یکشنبه 26 اسفندماه سال 1386 01:28
قیمت هر کدوم از این جمله ها چقدره؟؟؟ شما حاضرید هزینه کدوم یکی رو پرداخت کنید ؟؟؟ نظر شخصیم رو در ادامه بهتون می گم اگه شما هم نظری داشتید بگید کوچیک بودم شاید ۱۰ ۱۱ سال داشتم. امتحانات ثلث که می شد همیشه حس می کردم سر کلاس فردا خانوم معلم از من حتما درس می پرسه. شب رو تا صبح خودم کلنجار می رفتم. درس رو خونده بودم...
-
۶۳
جمعه 24 اسفندماه سال 1386 22:40
رای دادن وظیفه شرعیه؟!!!! اصلا شرع یعنی چی ؟!!!! بی خیاله رای و شرع و فرع .... امروز می خوام نظر شما رو در مورد یه داستان بدونم . داستان زیر رو بخونید : دختر و پسری با هم دوست می شن. بعد از یه مدت یه پله می رن جلو و روابطشون به هم نزدیک میشه. پسر و دختر به هم علاقه نشون میدن و همدیگرو کیس مناسبی برای خودشون می دونند....
-
۶۲
چهارشنبه 22 اسفندماه سال 1386 18:28
سلام. امروز مهمونی آخر سال شرکت بود. سالی که شرکت با ۸۵ میلیارد فروش رتبه خوبی رو تو فروش کسب کرد و به اهداف تعیین شده اول سال رسید! یک سال موفق برای شرکت و یک سال بد برای من البته در یک مورد! هر سال برای من دو نیمه متفاوت داشته. یک نیمه خوب و یک نیمه بد! امسال بدترین سال زندگیم بود و می خوام زود تموم شه! برای سال بعد...
-
۶۱
دوشنبه 20 اسفندماه سال 1386 23:01
سلام. قابل توجه بچه هایی که می خوان امتحان ielts بدهند.... سازمان سنجش از امروز برای امتحان ielts داخل کشور ثبت نام می کنه. این امتحان با همکاری دانشگاه بینالمللی چابهار و مرکز آموزش لندن (London Centre Of Education) در دو بخش آکادمیک (Academic) و عمومی (General) هست. ثبتنام این آزمون از ساعت 16 امروز...
-
۶۰
جمعه 17 اسفندماه سال 1386 13:34
این روزا بسی خوجحالیم! کل کارهای قبل از عیدمان را انجام داده ایم و حسابها را بسته عیدیها را گرفته و خرج کرده ایم!!! و الان هیچی در بساطمان نیست! هنوز مجرد هستیم و برای خود شام و ناهار درست می کنیم و کیف می کنیم!!! سفر کیش در پیش داریم و شاید نرویم! چون اصولا از کیش خوشمان نمی آید!!! دیروز پایینتر از پاساژ صفویه یک هفت...
-
اسکار ۸۰ - بخش دوم
شنبه 11 اسفندماه سال 1386 22:43
سلام خدمت دوستای عزیز سینمایی آقا فعلا رو دور سینماییم چه میشه کرد شاید که نه حتما رو دور کتاب هم می افتیم حالا تا چه پیش آید. البته در حال حاضر رو دور غذا پختن و ظرف شستن و جارو کردن و ... هم افتادیم منتها اونقدر کار زیاده که مجالی برای نوشتن نمی ماند اما تا دلتان بخواهد بر تجربه نم کشیده مان اضافه شده این چند مدت...
-
اسکار ۸۰ - بخش اول
جمعه 10 اسفندماه سال 1386 21:51
سلام از امسال (منظور اسکار امساله) می خوام یه بحث مفصل در مورد اسکار بنویسم. این برمیگرده به علاقه من به فیلم . از همین اسکار ۸۰ شروع می کنم و در مورد هر کدوم از کاندیدها شرح مختصری می نویسم. برای امروز از جایزه بهترین هنرپیشه زن چون خانوما مقدم هستند در هر زمینه شروع می کنم. اسامی کاندیدها برای بهترین بازیگر نقش اول...
-
کیمیا خاتون یکساله شد!
پنجشنبه 9 اسفندماه سال 1386 21:08
سلام امروز چه روزیه؟؟؟ اربعین؟؟ ۹ اسفند؟؟؟ پنجشنبه؟؟؟ همه موارد بالا درست اما یه روز دیگه هم هست!!! آره امروز این ورووجک یک سالش شد! کیمیا خاتوووون. ناز ناز مامانش و کل خانواده ماهک! کیمیا خاتون.! آره با توام با تویی که شاید یه روز اینحا رو خوندی می خوام بگم یادم نمیره روزی که برای اولین بار مامان بزرگت داد بغلم...
-
پایان داستان ۲۶ جشنواره فیلم فجر
چهارشنبه 8 اسفندماه سال 1386 18:31
سلام امروز می خوام پرونده فیلمهای جشنواره امسال رو با عنوان کردن بهترین فیلمها ( ازنظر من) ببندم. پس زود میرم سر اصل مطلب : باد در علفزار می پیچد شوکا، دختر جوانی است که به علت فقر خانواده مجبور شده به ازدواج با پسری عقب افتاده تن دهد تا بدین ترتیب کمی از بار مالی خانواده بکاهد اما جلیل ، شاگرد خیاط ، دل در گرو شوکا...
-
به همین سادگی
دوشنبه 6 اسفندماه سال 1386 19:08
سلام یه هفته میشه مامان رفته پیش حامد و بابا هم رفته چین ! ساعت ۷ ۸ که میشه هندزفریمو میذارم تو گوشم selection مورد علاقه ام رو استارت می کنم و راه می افتم توی راه خودمو می سپرم به آهنگها. خرید چه لذتی داره. میرم تو مغازه .. نیتم ۳ تا نون باگته لطفا ۳ تا نون باگت بدین نیم کیلو از این کیکها هم بدین نیم کیلو هم از این...
-
۵۴
سهشنبه 30 بهمنماه سال 1386 23:50
امروز بود دیروز بود نمی دونم کی بود آرشیو پارسال رو خوندم خط به خط پوکیدم و ترکیدم .... از شرکت تا خونه پیاده اومدم نمی دونم چقدر راه بود اما خیلی بود. گوشی تو گوشم و با یه selection از اونا که آدم رو میبره تو ابرا فقط خودش و فقط خودش نفهمیدم از کجا چطوری اومدم و رسیدم. پلیورم خیس خیس شده بود و چشمام قرمز قرمز. رسیدم...
-
نحوه قرار دادن موسیقی در وبلاگ
دوشنبه 29 بهمنماه سال 1386 18:34
مواد لازم : ۱. یک وب سایت که فضایی برای ذخیره موزیکهاتون داشته باشه حالا نه صرفا موزیک عکس موزیک فایل فلش ... ۲. همین! طرز تهیه : برای شروع باید یه فضا داشته باشین که بتونین فایلهاتونو ذخیره کنید. هاست های مختلفی وجود دارند که اجازه میدن شما وب سایت رایگان ایجاد کنید و یا فایلهاتون رو ذخیره کنید. نمونه ای از این هاست...