دل نوشته های ماهک و پیشول

بوسه اختراع طبیعته برای زمانی که کلمه احساس رو بیان نمیکنه...

دل نوشته های ماهک و پیشول

بوسه اختراع طبیعته برای زمانی که کلمه احساس رو بیان نمیکنه...

۱۱

سلام

شنبه سمینار فوق دارم!  از کلیه جوامع بشری اعم از تحصیلکرده و نکرده.  مهندس بیکار و با کار دوستان و عزیزان دعوت بعمل می آید در سمینار اینجانب شرکت کرده و با تشریف فرمایی خود اینجانب را مستفیض(مستفیظ مثطفیز مصطفیز مستفیز) فرمایند.

بالاخره نوبت سمینار من شد.  از الان فچ کنم تا شنبه شبا دیگه خوابم نبره.  استرنس دارم. همه کارامو کردم استاد آماده ، اتاق سمینار آماده!! اما نمی دونم چه مرگم شده.   ماهکمم قراره شنبه تشریف بیارن.  کلی ذوق دارم. نمی دونم اما یه حس درونیه که همیشه داشتم. دوست داشتم همیشه تو همه لحظه هام ماهکم باشه. وقتی چیزی می گیرم. یا چیزی بدست می یارم. حتی وقتی از دست می دم. دلم می خواد همبشه کنارم باشه. حتی اسمش تو برگه حضور افراد مهمان در روز سمینار برام مهمه.  احتمالا تاحالا برات پیش اومده که یه خبر خوشحال کننده که بهت می دن دلت می خواد سریع اونو به کسی که دوستش داری بگی و اولین کاری که می کنی سریع بهش زنگ می زنی و خبردارش می کنی.  منم همیشه یه چنین حسی داشتم.

خوشبختانه این ماهک جان من سرماخوردگیش بر طرف شد و جاتون خالی کلی نقشه واسه نمره سمینار من کشیده

دیروز به ماهکم برگشتم می گم ماهکم اگه ۲۰ شم واست یه پالتو می گیرم.  (باز من جوگیر شدم ) میگم اصلا وایستا ببین بین ۲۰ تا ۱۶ (فچ نکنم این استاده دیگه انقدر بی انصاف باشه بهم ۱۵ بده ) از پالتو تا جوارب جایزه بذار به انتخاب خودت.  یکم فچ کرده می گه یعنی ۱۶ بگیری می خوای برام جوراب بگیری؟!!   گفتم نه خوب اصلا یه شال برات می گیرم.  گفتم زود تند سری بین ۲۰ تا ۱۶ رو پر کن.  خلاصه ماهکم یکم فک کرده میگه باشه بگم؟  میگم بگو ماهکم. من می گم این  ماهک من شاهکاره شما بگو نه :

طبق آخرین آمار نظرسنجی در صورت کسب نتیجه سمینار لیست جوایز در نظر گرفته شده برای ماهکم به شرح زیر می باشد :

۲۰ = پالتو + بوت + روسری + شلوار + کیف

۱۹ = پالتو + بوت + روسری + شلوار

۱۸ = پالتو + بوت + روسری

۱۷ = پالتو + بوت

۱۶ = پالتو !!   

تازه پی نوشت رو هم داشته باشین :

             ماهک : پیشولم البته تا شنبه ممکنه چیزی باز بهش اضافه شه الان تند فکرکردم. 

کم کم داره به آخر ترم نزدیک می شه و باید شروع کنم به خواندن درسهای گل و بلبل مثل ریاضی مهندسی.  خدا رحم کنه این ترم من رو با این درس.کل درسا باید پاس شن کافیه یکیش پاس نشه آخه اگه نشه من از کجا تو این سرما خر گیر بیارم که باقالیامو جمع کنه

امروز به یه صحنه جالب تو راه شرکت برخورد کردم.  داشتم از کنار یه جون خوشتیپ اتو کشیده رد می شدم که یهو دیدم دستشو دراز کرد جلو و گفت بفرماین منم کارتی که تو دستش بود رو گرفتم و گفتم ممنون  اونم گفت ممنون و از کنار هم رد شدیم. یه نگاه به کارت کردم از این کارتای تبلیغات شوراها بود. یاران خاتمی  

اصولا از سیاست خوشم نیومده و نمی یاد دوستم ندارم خودمو داخل کنم. همیشه هم از بیرون گود به این مسئله نگاه کردم. می خوام اینو بگم طرفدارای خاتمی همیشه دارای یه پرستیژ خاصی بودن و هستن.  این چیزیه که بارها دیدم. و هیچ حزبی رو تا حالا با این پوشش و شخصیت و فرهنگ ندیدم.