-
وقتهای تلف شده
سهشنبه 23 بهمنماه سال 1386 16:30
سلام. دیروز جشنواره تموم شد و من تو این مدت فرصت نکردم تمام فیلمهایی که دیدم و نام ببرم و نظر شخصی خودم رو در موردشون بگم. کم و بیش می دونید سیمرغهای امسال که واقعا میشه گفت حیف سیمرغ برای امسال سینما که یه فیلم آس نداشت رو چه کسایی دیشب بردند به خونه اشون!!! فعلا یه توضیح مختصر در مورد فیلمهای نه چندان جالب جشنواره...
-
دیوار
دوشنبه 22 بهمنماه سال 1386 16:24
سینما استقلال ساعت ۱۰ شب. این سینما امسال برای پذیرایی از هنرمندان تدارک دیده شده بود. گیشه هیچ بلیطی نمی فروخت و اگه می خواستی بلیط تهیه کنی باید از دست فروشها که خدا می دونه بلیط ها رو از کجا آورده بودند می خریدی. یه ۵ دقیقه وایستادم دیدم ۲نفر یه بلیط دارند و دودل برای رفتن!!! بعد از کلی کلنجار وقتی دیدند من راغبم...
-
حس پنهان
پنجشنبه 18 بهمنماه سال 1386 19:34
میرم سمت سینما فلسطین. جمعیت زیادی وایستادن تو صف. یه دفعه تو ذهنم می گم . یه فیلم خوب داشت اینم وضع صف. محاله بلیط گیرم بیاد. نزدیک می شم و از چند نفر که تو صف وایستادند می پرسم آقا صف کدوم فیلمه میگن دایره زنگی!!! اسم این فیلم اصلا به گوشم نخورده بود. جزء فیلمهای مسابقه نیست. یه نگاه می ندازم به بروشور فیلمها. آره...
-
روز اول
پنجشنبه 18 بهمنماه سال 1386 15:22
دیشب رسما کار جشنواره فیلم فجر بخش سودای سیمرغ آغاز شد و منم ساعت ۸ خودمو رسوندم سینما آفریقا. اولین فیلمی که امسال دیدم پرچمهای قلعه کاوه بود. بازیگراش شهاب حسینی ( که مثل این ساندیسا فقط پرتغال رو از رو ساندیس عبور دادن نقش شهاب هم همین شکلی بود) چند تا پلان بیشتر بازی نکرده بود . محمد صادقی که بازیشو تو این فیلم...
-
missy
یکشنبه 14 بهمنماه سال 1386 19:28
سلام چند وقت بدجور گرفتارم و الان کامنتهای پست قبلی رو تائید کردم. خوب هرکه طاووس خواهد باید تا هند رود و برگردد. بابت تاخیرم رسما از کلیه بچه ها عذر خواهی می کنم. امیدوارم هیچ کدومتون انقدر مثل من گرفتار نباشین. این میسی ما آتیش می سوزنه حسابی. واقعا دختر خانومیه روز خواب و خر خر شب چرخ و فلک بازی و شیطونی. من که...
-
۴۷
دوشنبه 8 بهمنماه سال 1386 19:25
سلام الان دارم از فلسطین میام! کشورش نه سینماش از دیروز پیش فروش بلیط جشنواره شروع شد. جوونام که یکی از دلخوشیهاشون همین جشنواره است. امسال تصمیم گرفتم برم بلیط پیش فروش بگیرم! (خدایش چه تصمیمایی می گیم. ) به نظر من اصلا هوس نکنین مگه واقعا مثل من بیافتین رو دور رو کم کنی. دیروز که نرسیدم برم ساعت ۵ بعد از ظهر رفتم...
-
۴۶
جمعه 5 بهمنماه سال 1386 01:25
۱. همونطور که گیلاسی گفت و شما هم فکر کردین این پسره که گیلاسی بهش اشاره کرده حتما یه موش بازی (خیلی ها فکر می کنن این جانوران نازنین موشن!!) همستر باز تیر هستش که این بنده خدا رو اغفال کرده یه دونه از این جونورا رو بگیره باید بگم ..... نه والا اما... ۲. اصولا از حیونها خوشم می یاد. هم من هم ماهک دوست داشت (البته...
-
در روز عاشق کشی تولدت مبارک
شنبه 29 دیماه سال 1386 15:59
سلام تولدت مبارک ماهکم! آره امروز ناز من ۲۶ ساله شد. خیلی با خودم کلنجار رفتم یه اس ام اس بزنم و تبریک بگم شاید بیشتر از ۱۰ تا اس ام اس نوشتم و فرستادم تو draft box! هر سال اولین نفر من بودم که تبریک می گفتم. اما امسال.... امسال دیگه من نیستم که هر ۵ دقیقه بگم راستی..... تولدت مبارک ماهکم . ناز نازم . .... تو اون...
-
ملاقات بانوی سالخورده
پنجشنبه 27 دیماه سال 1386 12:15
عدالت به قیمت پول! «ملاقات بانوی سالخوده» داستان زن ثروتمندی است که زمانی تصمیم میگیرد به شهر کلن زادگاهاش برگردد که شهر تقریباً ورشکست شده است و تمام مردم آن از بیمه استفاده میکنند. کلر زاخاناسیان، پیرزن میلیاردری است که تصمیم دارد از شهر زادگاه و دوران جوانیش دیدن کند، شهری فقیر و مخروبه که شهردار و معلم و ساکنین...
-
۴۳
چهارشنبه 26 دیماه سال 1386 00:37
عمیق تر نفس می کشم و تند تر می دوم بلند تر فریاد می زنم و جلوتر می رسم باز در انتها انتهای بودن و نبودن داستان ، داستان نبودن من است... می دونی هر احساسی یک نتیجه ای داره احساسات غم انگیز من به اشک ختم می شه و احساسات شادمانه ام به لبخند هایی کوچک و محدود و احساس دوست داشتنم هم ؛ حتما باید سرانجامی داشته باشد اما...
-
۴۲
یکشنبه 23 دیماه سال 1386 19:07
حرف زیاده اما می زارم برای هفته بعد! بزارین از هفته بعد شروع کنم! . . . لطفا... آهنگ وبلاگ رو دارین چی می گه!!!... خیلی وقتا آدم می مونه حرف دل رو چطوری بریزه اینجا یعنی کلمه کم میاره اما این آهنگ دقیقا همون چیزی رو می گه که باید بگه اون شب به طور اتفاقی ( از این اتفاقا زیاد افتاده یه تله پاتی باورتون میشه! بزارین یکم...
-
۴۱
جمعه 21 دیماه سال 1386 01:09
دیدی اگه بخوای میشه اینم مدرک !!! هرچند به من چندین بار ثابت شده کسی واقعا بخواد حتما به خواستش می رسه حالا اگه اون شخص ماهک من باشه که دیگه جای خود هم داره پ ن : من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه!!! پ ن : بعد از شب قبولی فوق لیسانسم امشب دومین شبی بود که کلی شاد شدم
-
۴۰
چهارشنبه 19 دیماه سال 1386 18:58
سلام امروز عجب روز پر کاری بود بعد از یه هفته استراحت مطلق!!! فشار کاری زیاد بود جوری که چشام داره در می یاد اما دلم نیومد یه چیزی ننویسم و برم. دلم می خواست بعد از یه روز پر کار پا می شدم می رفتم پیش ماهکم می رفتیم جیگرکی که همیشه می رفتیم ، البته اگه به نظر ماهک بود می گفت بریم سیاه بیشه!!! تو این هوای سرد و جاده...
-
نیست
سهشنبه 18 دیماه سال 1386 17:58
این نیست نیست که اذیتم می کنه می تونست باشه ست که یه جورایی دلمو می سوزونه پ ن : بذار من بسوزم شاید از این سوختن تو دلگرم شی پ ن : پست برف سرما گلودرد تعطیلی یه پست کامل بود اما الان نیست !!!
-
آدم برفی
دوشنبه 17 دیماه سال 1386 14:38
کنار همان تابلو پارک ممنوع منتظرت می ایستم برف می باره آدم برفی می شم نمی آیی نمی آیی
-
برف سرما گلودرد تعطیلی
دوشنبه 17 دیماه سال 1386 00:00
-
کاش می شد نبخشید
جمعه 14 دیماه سال 1386 19:50
آخرشم فکر کنم می بخشم و می گذرم می بخشم و فراموش می کنم احتمالا به خاطر این که کار دیگه ای نمی تونم بکنم به خاطر این که کمتر دلم بسوزه اما از خاطراتت می نویسم از صدات نگاهت افکارت عقیده هات پ ن : دلم برای نگات ، حتی غرهات تنگ شده بچه گونه حرف زدنات ، ناز کردنات ... ناز کشیدنام ... پ ن : کاش دقایق دیشب تموم نمی شد !!!...
-
خواب
پنجشنبه 13 دیماه سال 1386 17:28
می دونی الان خواب دیدم خوابم و تو خواب دارم خواب میبینم که خوابم یهو از خواب پریدم و فهمیدم که همش یه خواب بود کلی ناراحت شدم ماهکمم تو خواب بود پ ن : دلم شکست دنیا پر شد از تکه های نفرت... نفرت از تو نه ... نفرت از زمونه... پ ن : پستهام کوتاه شده ... شاید اینم داره از تعداد نفسهام تقلب می کنه آخه اونهام کوتاه شدن
-
.
چهارشنبه 12 دیماه سال 1386 16:26
دوست دارم از بالای برج میلاد بپرم پایین بعد تو راه به این فکر کنم که اصلاً چرا این کار و کردم شاید پشیمون شدم و برگشتم پ ن : جدیدا روحم به زندگی حساسیت پیدا کرده ...
-
سال نوی میلادی
سهشنبه 11 دیماه سال 1386 00:09
یه روز قبل از جشن سال نو رسیدیم پاریس. به محض رسیدن رفتیم هتل هیلتون و یه اتاق ۲ تخته گرفتیم. واقعا هتل شیکیه! از اون بالا برج ایفل واقعا زیباست. ماهک داشت از بالکن هتل برج رو نگاه می کرد. دستمو انداختم دور گردنش. با دستاش بازوهامو گرفت. آروم درگوشش گفتم اینم اونجایی که آرزوشو داشتی. این موقع سال پاریس واقعا سرد و...
-
کریسمس و توفیق اجباری
شنبه 8 دیماه سال 1386 21:29
سلام ۱) کریسمس مبارک ماهکم. ۲) ۲ هفته هستش سرما خوردگی شدید پدرمو در آورده. پارسال همین موقع ها با ماهک رفته بودیم مرنجاب. خیلی خوش گذشت مخصوصا اون تپه های شنی و دراز کشیدن رو شنها. موقع برگشتن من سرما خوردم و ماهک منو برد دکتر. کاش الان هم مثل اون دوران پیشم بود. شاید با صحبت کردن باهاش این صرفه های من قطع می شد. ۳)...
-
شب یلدای خیالی
جمعه 30 آذرماه سال 1386 19:23
شب یلداتون مبارک! شب یلدای ماهکمم مبارک امسال هم مثل پارسال کلی برات گل نرگس گرفتم! این دنیا رو تو برام ساختی و قراره از این به بعد با تو ، تو این دنیا زندگی کنم : اول از همه رفتیم یکم مغازه گردی. عشق ماهکه دیگه چی کار میشه کرد. بچه رو ول کنی تا ساعت ۱۲ شب می خواد تو خیابونا قدم بزنه مغازه هارو ببینه. مغازه باشه پیشول...
-
...What If
شنبه 24 آذرماه سال 1386 17:51
Here I stand alone With this weight upon my heart And it will not go away In my head I keep on looking back Right back to the start Wondering what it was that made you change Well I tried But I had to draw the line And still this question keeps on spinning in my mind What if I had never let you go Would you be the man...
-
ای دریغ
چهارشنبه 21 آذرماه سال 1386 18:16
چون سرابی در کویر چون خیالی دلپذیر رفته بودی آمدی .... اما چه دیر .... اما چه دیر رفتی و آمد بهار بی قرارم بی قرار خاطراتت را فقط .... از من مگیر .... از من مگیر از میان قاب دودی ، رنگ شیشه می بریدی از من اما ... تا همیشه .... تا همیشه ..... تا همیشه با همه دریا دلی ، دل را به دریاها زدم پشت پا بر اصل بی بنیاد این...
-
29
یکشنبه 6 آبانماه سال 1386 14:56
سلام نمیدونم از کجا بگم! فقط از اینکه دیدم هنوز دوستانی هستن که میان اینجا سر میزنن و سراغی از حال ما میگیرن احساس شرمندگی بهم دست داد. راستش اتفاقات زیادی افتاده شاید روزی سر فرصت بشه تعریفش کرد و شاید نشه! اما فعلا چیزی که بایستی گفته بشه اینه که تا اطلاع ثانوی نه من نه ماهک چیزی برای گفتن نداریم یه سری مشکلات پیش...
-
۲۸
یکشنبه 17 تیرماه سال 1386 15:35
سلاااااااااااام. آره دوباره من آپ کردم. اصلا من چیکار کنم. هرچی می خوایین به ماهک بگین. خانوم نوشتنش نمی اد. حالا این از کجا آب می خوره بنده بی خبرم. فارغ التحصیل می شوییییییم (هنوز پروژه مونده) هفته پیش 2شنبه روز بسیار خوبی بود. یه کم هم البته دلتنگ کننده! به هرحال روزهای خیلی خوبی باهم داشتیم که دیگه فقط خاطراتش...
-
۲۷
یکشنبه 20 خردادماه سال 1386 16:27
سلامو خوبین؟ نمی دونم چرا تو این هاگیر واگیر اومدم این پست رو نوشتم. اما چند تا مطلبه که می خوام بگم ۱. اگه می بینین ماهک آپ نمی کنه برا اینه که من یه هوو پیدا کردم البته هووشم خوشگله هم خوردنی. رو همین حساب کل وقت خانوم رو این خوشگل خانوم می گیرن یه ذره اش هم به ما نمی رسه چه برسه به شما. حالا این هوو کیه الان...
-
۲۶
پنجشنبه 3 خردادماه سال 1386 12:05
سلام با عرض پوزش از اینکه این وبلاگ اینقدر دیر آپ می شه! هفته پیش ساعت ۱۱ رفتم خونه ماهک که بریم بیرون. گفتیم بریم جاده (جاده چالوس). منم که پایه اینجور جاها رفتنم پامو گذاشتم رو گاز و ۲ ۳ ۴ ۵ رفتیم جاده. اولش جو گرفت گفتم می ریم تا چالوس بر می گردیم. اما اول جاده نرسیده.... کلی ماشین جو گیر که فکر کنم همون موقع که ما...
-
۲۵
سهشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1386 19:12
سلام سلام سال نو مبارک! چند وقت پیش ها مژده یه پستی نوشته بود در مورد همسر ایده آل از اون موقع تو دلم مونده منم یه پست اینجورکی از خودم در وکنم! و اما همسر ایده آل من : از نظر ظاهر : قیافه زیاد برام مهم نیست فقط در حدی باشه که بشه نگاهش کرد! اما چیزی که خیلی مهمه برام قد و هیکل است .کلا آقایون های فامیل ما به تیر...
-
۲۴
پنجشنبه 30 فروردینماه سال 1386 17:17
سلام اولین پست در سال 86! سال 85 هم سال خوبی بود هم سال بد اما ناموفقیتهاش بیشتر از موفقیتهاش بود. 85 می تونست سال خوبی باشه اما نشد! اکثر افراد از سالی که گذشت راضی نبودن. هر کی دلایل خاص خودشو داره. بماند! دیروز گذشت فکر فردا باش. امسال کلی کار دارم. تا دلتون بخواد. از اولین روزهای سال کارم شروع شد. 4 روز تعطیلی...