دل نوشته های ماهک و پیشول

بوسه اختراع طبیعته برای زمانی که کلمه احساس رو بیان نمیکنه...

دل نوشته های ماهک و پیشول

بوسه اختراع طبیعته برای زمانی که کلمه احساس رو بیان نمیکنه...

۲۷

سلامو خوبین؟

نمی دونم چرا تو این هاگیر واگیر اومدم این پست رو نوشتم. اما چند تا مطلبه که می خوام بگم

۱. اگه می بینین ماهک آپ نمی کنه برا اینه که من یه هوو پیدا کردم البته هووشم خوشگله هم خوردنی. رو همین حساب کل وقت خانوم رو این خوشگل خانوم می گیرن یه ذره اش هم به ما نمی رسه چه برسه به شما. حالا این هوو کیه الان داستانشو می گم

شنبه هفته پیش ساعت ۹ رسیدم خونه ماهک . بعد از دیدن فیلم کره ایش همراه بابای ماهک سوار ماشینامون شدیم و رفتیم به سمت فرودگاه!!! بابا مگه خبر نداشتیییین؟؟؟ مامان ماهکم همراه با خواهر ماهکم همراه با دختر خواهر ماهکم از کانادا می اومدن. در کل ۲ مادر و دختر!!!

ساعت ۱۱ هواپیماشون نشست. ماهکم از فرودگاه کلا بدش میاد. خیلی وقت هم بود فرودگاه نرفته بود اصولا خاطره خوشی از فرودگاه نداره آخه همیشه یکی داشته می رفته (به گفته ماهک) اما اون شب چون پرنسس کیمیا(این اسمو باباش روش گذاشته) و یا همون کیمیا خاتون (این اسمو ماهک روش گذاشته) می خواست بیاد با هم رفتیم فرودگاه. بعد از حدود ۱.۵ ساعت بالاخره دیدیمشون. ماهکم کلی ذوق داشت همچنین من. ۲تا خانوم با یه کالسکه که توش یه کیمیا نشسته بود. بچه مون کلی بامزه بود. ساکت دراز کشیده بود اینور اونورو نگا می کرد. بعد از ۳ ماه دوباره مامان ماهکم برگشت. سالم و سلامت. بله این کیمیا خانوم شده هوی بنده اونم چه هوویی. هنوز ساعت خواب مامان ماهکم با خواهرش میزون نشده. ماهکمم از این کیمیا خاتون سیر نشدن. رو همین حسابه که کلا این وبلاگ در تعطیلات به سر می بره.

۲. هفته پیش من به اتفاق مامان و بابا و برادرم رفتیم مرند. بعد از ۲۰ سال رفتم زادگاه پدریم. فوق العاده جای با صفاییه. زنوز یه شهر توریستیه. کسایی که اهل مرند یا تبریز باشن اسمش به گوششون خورده. این روستا که الان شهر شده سیبش معروفه. خلاصه جاتون خالی کلی از هوای تازه استفاده کردیم. قرار گذاشتم یه روز حتما ماهکمو ببرم اونجا رو ببینه.

 

 

اینم چند تا عکس از هووی بنده کیمیا خاتوووووون

کیمیا۱

کیمیا۲

کیمیا۳

خلاصه کوتاهی ما رو بابت تاخیر در آپ کردن بپذیرید.

تا بعد.....