دل نوشته های ماهک و پیشول

بوسه اختراع طبیعته برای زمانی که کلمه احساس رو بیان نمیکنه...

دل نوشته های ماهک و پیشول

بوسه اختراع طبیعته برای زمانی که کلمه احساس رو بیان نمیکنه...

ملاقات بانوی سالخورده

عدالت به قیمت پول!

«ملاقات بانوی سالخوده» داستان زن ثروتمندی است که زمانی تصمیم می‌گیرد به شهر کلن زادگاه‌اش برگردد که شهر تقریباً ورشکست شده است و تمام مردم آن از بیمه استفاده می‌کنند. 
 

 

کلر زاخاناسیان، پیرزن میلیاردری است که تصمیم دارد از شهر زادگاه و دوران جوانیش دیدن کند، شهری فقیر و مخروبه که شهردار و معلم و ساکنین آن تلاش دارند تا با تحریک احساسات کلر، چند میلیونی از او بگیرند و صرف آبادانی شهرشان کنند. نقش اصلی را هم این‌وسط قرار است ایل یا همان آلفرد بازی ‌کند که معشوق دوران جوانی کلر است.

 

 

کلر به شهر می‌آید، پیرزنی پرمدعا و صریح که هیچ ابایی از هیچ‌چیز ندارد. پیرزنی که بسیار شبیه ثروتش شده است، شبیه پول، به همان اندازه زشت، کریه، بی‌احساس، بدون درکی از هرگونه حد و مرز و درعین‌حال افسون‌کننده و اغواگر، طوری‌که همه را به گرد خود جمع می‌کند، بهترین مصداق از پول: فاحشه‌ای پرتجربه که جلوی روی همه مدام مرد عوض می‌کند. او در جوانی با ایل همبستر شده است و از او صاحب فرزندی شده است اما ایل با شهادت دو شاهد ساختگی همه‌چیز را منکر می‌شود و کلر را به یک فاحشه تبدیل می‌کند. او بعدها در یکی از فاحشه‌خانه‌های هامبورگ به همسری پیرمردی ثروتمند درمی‌آید و حالا بازگشته است تا به قیمت پولش عدالت را اجرا کند.

 

 

مردم شهر ابتدا همگی کشتن ایل را عملی ناجوانمردانه و خلاف انسانیت می‌دانند اما کلر می‌گوید: «من منتظر می‌مانم». وسوسه جنایت وسوسه نیرومندی است، مردم شهر شروع می‌کنند به قرض کردن و هرروز با نسیه بیشتر مزه رفاه را می‌چشند، انگار خودشان هم می‌دانند که عاقبت ماجرا چه خواهد بود.

 

 

کلر زمان جوانی و زیبایی چشمگیرش هیچ‌کاری از دستش برنمی‌آید اما وقتی با یک چهره سنگی و تن و بدنی که تماما مصنوعی و اعضایش با پیچ و مهره بهم چفت شده‌اند، بازمی‌گردد می‌تواند همه چیز را به میل خود اجرا ‌کند و جالب اینجاست که در پایان نه‌تنها ثروت و رفاه و شکوه به شهر بازگشته است، بلکه مردم شهر فکر می‌کنند عدالت را به‌خاطر خود عدالت اجرا کرده‌اند.

 

 

«ملاقات بانوی سالخورده»  از آثار فردریش دورفمات است. 


 

نمایش "ملاقات بانوی سالخورده" به کارگردانی حمید سمندریان هر روز جز شنبه‌ها ساعت 19 در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه می‌رود.


 

گوهر خیراندیش (کلارا زاخاناسیان)، علی رامز (پیش کار)، هوشنگ قوانلو (شوهر هفتم.هشتم و نهم)، پیام دهکردی (آلفرد ایل)، فرخ نعمتی (کشیش)، احمد ساعتچیان (معلم)، میرطاهر مظلومی (شهردار)، مهدی بجستانی (دکتر.رئیس قطار)، علیرضا ناصحی (گوینده رادیو) و الیکا عبدالرزاقی‌ (خبرنگار۱) به عنوان بازیگران این اثر نمایشی حضور دارند. ضمن این‌که خسرو خورشیدی به عنوان طراح صحنه و لباس، کیومرث مرادی به عنوان مدیر برنامه‌ریزی و اجرا در این نمایش حضور دارند.

 

 

 

 

 

 

تو این نمایش از بازی پیام دهکردی و میرطاهر مظلومی فوق العاده خوشم اومد!!!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دوست داران اهل تئاتر پیشنهاد می کنم حتما این نمایش رو ببینید

 

نمایش راس ساعت 19:20 آغاز و بدون تنفس تا ساعت 22 ادامه داشت.

 

 پ ن : ۳ دقیقه دیر اومدی! (نوشته شده ۱۲:۲۵)

 

نظرات 13 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:34 http://hasanazar.blogsky.com

سلام
وبلاگ زیبایی دارید
یه سری هم به بلاگ من بزنید
ممنونم

X پنج‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1386 ساعت 19:18

اهل تئاتر هم هستی پس
جالبه

سومین بار بود می رفتم!!!
نمی دونم اهلش میشم یا نه
اما خوشم اومد

نسرین پنج‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1386 ساعت 19:19

من عاشق بازیه آقای پیام دهکردیم

من بیشتر

فهیمه پنج‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1386 ساعت 19:24

وااااااااااااااااای چه جالب
منم تئاتر می خواااااااااااااااااام

در تالار وحدت به رو همه بازه D:

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1386 ساعت 19:25

اولین برنامه بعد از بازسازیه آره؟؟؟
حالا واقعا بازسازی کردن تئاتر شهرو یا یه رنگ زدن اونم فرمالیته؟؟

آره صندلیاش برچسب اموال ۲ سال پیش داشت!
اما از شوخی گذشته یه دستی به سر و روش کشیده بودن

مهدی پنج‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1386 ساعت 19:27

ای باباا بانوی جوان نبود حتما باید می رفتن ملاقات بانوی سالخورده؟؟

قسمت این شد

نرگس پنج‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1386 ساعت 19:28

چه عکسای قشنگی. تئاتر پر بازیگری بوده هاااا
تنهایی رفتی؟؟؟؟

۴۰ تا بازیگر
نه

... پنج‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1386 ساعت 19:29

قشنگ بود.
آدم حوسی میشه بره ببینه

حوسی نشین
برین ببینین (;

رولت روسی چهارشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 22:21 http://russianr.persianblog.ir

فوق العاده تحت تاثیر قرار گرفتم به طوری که از فرط هیجان صبح از ساعت ۵ دیگه خوابم نبرد.تازه منی رو که با کتک هم نمیشه یه ساعت روی یه صندلی نشوند صد چهل و خرده ای روی پله ها میخ کرد.دقت کن !روی پله ها

پریناز دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:57

خیلی دلم میخواد این نمایشو ببینم
CDش موجود نیست؟؟؟؟؟؟؟؟
راستی این نمایش مال چه سالیه؟
در ضمن وبلاگت مااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااهه!!!

پریناز سه‌شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 13:01

خیلی دلم میخواد این نمایشو ببینم!!!
CD هاش موجود نیست؟

مهدی یکشنبه 12 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 15:19

وبلاگ زیبایی دارید امید وارم بهتر بشه بای

نفیسه جمعه 13 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 00:38

سلام
برای آرشیوم خیلی دنبال عکسای خوب از بانوی سال خورده گشتم
خیلی جالبه که بعد از یک سال اینجا
عکسای فوق العاده ای پیدا کردم
منبعتون کجا بود؟
واقعا ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد