سلام
امروز چه روزیه؟؟؟ اربعین؟؟ ۹ اسفند؟؟؟ پنجشنبه؟؟؟
همه موارد بالا درست اما یه روز دیگه هم هست!!!
آره امروز این ورووجک یک سالش شد! کیمیا خاتوووون. ناز ناز مامانش و کل خانواده ماهک!
کیمیا خاتون.! آره با توام با تویی که شاید یه روز اینحا رو خوندی می خوام بگم یادم نمیره روزی که برای اولین بار مامان بزرگت داد بغلم مامانت داشت با تعجب نگاه می کرد که چرا بچه رو می دی بغل پیشوووول!!!! شاید فک میکرد نمی تونم تو رو تو بغلم نگه دارم!
می دونی تو برای مامانت خیلی عزیزی؟؟؟ مصلما می دونی. بعضی دوران ها هست که آدم دوست داره در موردش بدونه اما اغلب کم پیش میاد براش تعریف کنن دوران چند ماهگی هم از اون دوران هاست.
شبی که با ماهک اومدیم دنبال شما و مامانت و مامان بزرگت فرودگاه. آخرین نفری بودین که از در سالن انتظار اومدین بیرون. تو کالسکه بیدار بودی و اینور اونور رو نگاه می کردی با اون چشمایی که وقتی چیزی رو متوجه نمیشد یا جدید بود درشت می شد و به قول خودم گنده نگاه می کردی!
با اومدنت جای ماهک رو تو خانواده از لحاظ کوچولوترین بچه خانواده گرفتی. مامانت خیلی هوات رو داشت و بعضی وقتها از اهمیت بیش از حدش به تو واقعا تعجب می کردم! شایدم حق داشت چون به هر حال تو یه بچه معمولی برای مامانت نبودی!!!
به هرجال الان یک سال از اوون روزی که به دنیا اومدی می گذره و حتما الان داری آتیش می سوزونی شدید!!!
آره از تولد ماهک تا تولد کیمیا خاتون تنها یه اربعین فاصله است! اربعینی که امسال به واضح لمس شد و رفت تا چند دهه دیگه که باز به معنای واقعی درک بشه
هوای این خاله ات رو داشته باش چون خیلی برام عزیزه.
پ ن : این هفته سالگرد یه مسئله دیگه هم هست! عمل چشمای ماهکم ! یک ساله که دیگه نه عینکی نه لنزی روی اون چشمها قرار نمی گیره و دنیا رو با یه دید دیگه نگاه می کنه!!!